بعد عروسي چي شد؟؟
به به عجب نظرات قشنگي.هميشه از اين كارا بكنين لطفا... جاي همگي خالي بود شب عروسي پسرخاله بهزاد كلي رقصيديم.وكليني خوش گذشت... زن داداش اينا كه نتونستن بيان ولي من جاش رقصيدم. شب عروسي من واسه خاطر موهام چون هم كوتاه بود و هم فرفري،كلاه گيس گذاشته بودم؛همه درعجب بودن كه چيكار كردي موهات صاف شده؟ منم به روي خودم نياوردم.خداييش موي صاف بهم بيشتر مياد تا فرفري ولي اونم قشنگه! دوست دارم.من كه هميشه دعا ميكنم موهاي ني ني جوني فر نشه.اما شميم جونيم ميگه نه من فرفری دوست دارم،بايد موهاش به تو بره كه عمه اش ميشي. خب گناه داره طفلي.... به هرحال جاي همگي خالي بود و خيلي خوش گذشت. فرداي عروسي ما رفتيم تهران؛يه عروسي ديگه.اونجا...